نتایج جستجو برای عبارت :

دل آسوده چه داند

مولود کعبه عشق   در کعبه  به پا  گشت ، خدا می داندمولِد   شیر  خدا   گشت ، خدا  می دانددر شب حادثه  در جای پیمبر  خوابیدهجرت  دوست  روا  گشت ، خدا می داندفاطمه کفو علی بود ، چنان  دسته گلیاز چه  قبرش  به خفا گشت  ،خدا می داندیُطعمون است سه شب خاطره ی افطارشسفره   لبریز  صفا   گشت ، خدا می دانددست پرورده ی دامان رسول است علیراه  او  جمله ،  وفا  گشت ،  خدا  می داندعلم در سینه ی  دریایی او مخفی  ماندنکته  در  نکته  چها  گشت،   خدا می داندبار ها
نه هر که چهره برافروخت دلبری داندنه هر که آیینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشستکلاه داری و آیین سروری داند
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود شرط بنده پروری داند
هزار نکته باریکتر ز مو این جاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
 
حضرت حافظ
سه ماه دیگه در چنین روزی چه حالی دارم؟!
١) با خیالی آسوده سر به بالین میگذارم
٢) با خیالی آسوده در جزایر اینستاگرام عید دیدنی(!) میکنم
٣) با خیالی آسوده فیلم های منتخبم رو میبینم در حالیکه از شدت خوردن تخمه به حالت استسقا رسیدم :|
٤) با خیالی آسوده سرم رو میذارم زمین و میمیرم :| :دی
+ "کاشکی بد نشود آخرِ این قصه ی بد!"
+ امیدوارم اسمش اولین شبِ آرامش باشه، همین! خواسته ی زیادیه؟ :)
+ همیشه که تونل زمان برای یادآوری گذشته نیست، گاهی هم برای آینده ای هست ک
تمام هم و غمم این بود که به آنجا برسم
تا آسوده شوم
اما الآن که با صد ضرب و زور راضی شده ام که اینجا جای آسایش است آسوده خاطر نیستم
آشفته و خسته ام از خواب
 
- متن تصویر .... آرزو بر جوانان عیب نیست
- ای ناشناسی که نظرت برای شعر عمو شبلی را حذف کردم ببخش حقت بود خیلی لحنت خوب نبود
 
آسوده بخواب کوروش، آسوده بخواب آتئیست، آسوده بمیر مسئولی که نمیتونی حتی FATF رو تلفظ کنی. بمیر که تروریست واقعی را زدند! کسی که قلب‌های ما را ترور کرده بود‌ زدند.
به من بگو پرچم آمریکا را آتش نزنم، به من بگو صلح طلب باشم، تو سینمای دفاع مقدس را تحلیل کن به سینمای خشونت و جنگ.
برایم از قبرستان بگو، از پول‌هایی که خانواده‌های شهید گرفته‌اند، اعتراض کن به شهید گمنامی که اندازه یک بالشت حجم دارد و قرار است مهمان دانشگاهت شود.
بگو باز هم بگو، از گ
بعد آسمان ملک سلیمانم آشناست    آسوده‌ام که خلعت یارانم آشناستبه حال عاشقانم کسی داند              میخانه کجاست که جانانم آشناستاز ناله‌ها ناله ستانم نمانده‌ای            دیوانه‌ام که ناله مستانم آشناستناتوانیهای من در کوی دوست            بیشتر از داغ هجرانم آشناستاین صد هزار ساعت عشق               در آتش و پیمانم آشناست
بعد آسمان ملک سلیمانم آشناست    آسوده‌ام که خلعت یارانم آشناستبه حال عاشقانم کسی داند              میخانه کجاست که جانانم آشناستاز ناله‌ها ناله ستانم نمانده‌ای            دیوانه‌ام که ناله مستانم آشناستناتوانیهای من در کوی دوست            بیشتر از داغ هجرانم آشناستاین صد هزار ساعت عشق               در آتش و پیمانم آشناست
ان الله یدافع
عن الذین امنوا
چه غم دارم
وقتی مدافع من
تو باشی.
خیالم تخت تخت است.
خیالم آسوده است.
خدایا اول ایمانی
بده،
اعتقادی و باوری
به لحظه لحظه
حضورت در کنارم
بده.
و بعد تو بشو
مدافعم.
وقتی تو مدافع
باشی.
خاطرم آسوده
است.
کتاب جاذبهشاعر: جواد منفرد

دلم را بُرده امّا دلربایی را نمی داند
بتی را می پرستم که خدایی را نمی داند
تمام عمر پنهان کرده در خود حُسن هایش را
چو طاووسی که هرگز خودنمایی را نمی داند
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:@nashreshani1
همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 
http://www.nashreshani.com
 
می‌گوید: «زیر همین چادر فتنه‌ها می‌کنید!»می‌گوید: «گرمتان نمی‌شود؟!»می‌گوید و می‌گوید و نیش می‌زندو انگار نمی‌داند آتش طعنه‌هایش بیش‌تر از هر گرمایی، جان را، روح را و دل را آتش می‌زند.نمی داند همه‌ی این «نیش» ها «نوش» می‌شوند مادام که «یاس یعنی مهربانی بر همـه».نمی داند که می‌ارزد برای لبخند «او» از دنیــا گذشت.اللهم ارزقنا نگـاه فاطمه (س)
داشتم فیلم نهنگ آبی را می دیدم به یک نتیجه عجیب و هولناک رسیدم.
روان شناسی در عین اینکه می تواند از انسان ها افراد سالم تر و مطمئن تری بسازد می تواند آدم ها را نابود کند.
یک روان شناس بهتر از هر کس دیگری می تواند از جایی به تو آسیب بزند که از پا در بیاوردت.
بهتر از هرکسی نقطه ضعف های تو را می داند ...نقطه قوت هایت را می داند...
بهتر از هرکس دیگری می داند از کجا به تو ضربه بزند که نتوانی بلند بشوی...


ادامه مطلب
 
نشسته ام و حسم درون ذهنم نمى رود تا ذهنم دستور نوشتنش را بتواند صادر کند. حسم تا گلو میآید اما برمى گردد. گویا در گلو اجازه ى بالاتر آمدن نمیابد. آن نقطه در گلو نامش چیست؟ همان نقطه اى که از درون گلو تقاطعى دارد با دهان.
چرا راحت نمى توانم باشم؟ چرا وقتى دیگران هستند نمى توانم میوه بخورم؟ چرا حس مى کنم دارد نگاه مى کند در حالیکه نگاه نمى کند؟ حس مى کنم گوشه چشمى دارد یا شاید چون بعدها ذهنش به این موضوع فکر خواهد کرد ، من نیز به این موضوع فکر مى ک
امام جواد علیه السلام:تَأْخِیرُ اَلتَّوْبَةِ اِغْتِرَارٌ وَ طُولُ اَلتَّسْوِیفِ حَیْرَةٌ وَ اَلاِعْتِلاَلُ عَلَى اَللَّهِ هَلَکَةٌ وَ اَلْإِصْرَارُ عَلَى اَلذَّنْبِ أَمْنٌ لِمَکْرِ اَللَّهِ فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اَللّهِ إِلاَّ اَلْقَوْمُ اَلْخاسِرُونَ
تاخیر در توبه، خود را فریب دادن است و امروز و فردا کردن زیاد، باعث #سرگردانی است و پیامد عذرتراشی برای خدا، هلاکت است و پافشاری بر گناه در اثر آسوده خاطر بودن از مکر خداست «و از مکر خد
جز رنج تنهایی نمی داند دل من 
جز درد وشیدایی نمی داند دل من 
من خاطرات خستۀ یک نسل سردم 
جز عشق  بازی سرخوشی دیگر نکردم 
این دل تنور آتش درد فراق است 
این سینه کانون غریب اشتیاق است 
من حرف هایم بی حدود  و بی نهایت 
مجنون گرفته از طنین حرف هایت 
شاید بماند  بر زمین  این حرف هایم 
ناقص شود چون شعر هایم های هایم 
حس هم آوایی نمی داند دل من 
جز رنجتنهایی نمی داند دل من 
98/5/31
بسم الله الرحمن الرحیم
این روزها حال مملکت درون ما خوب است الحمدلله.....
هوای اش بارانی است با رگبارهای پراکنده.....
و گاهی هم رعد و برق های شدید.....
رعد و برق هایی که از جهت اختلاف ولتاژ شدید است
و گاهی فیوز می پرد
و سیم کشی ها 
به صورت کلی می سوزد.....
مغز شده شبیه یک کامپیوتر هفت هسته ای
که حتی با دکمه خاموش هم
خاموش نمی شود....
شب ها برای خودش جلسه دارد
و روزها فکر و فکر و فکر.....
گاهی می داند که تنها بهانه می گیرد، 
می داند دلیل بهانه گیری های اش چیست
و
اگر خاموش بنشینی تا دیگران به سخنت آورند ، بهتر از آن است که سخن بگویی و خاموشت کنند
مناعت، بین خودستائی و خودهیچ‌انگاری است
مرد کامل آن است که دشمنان از او در امان باشند، نه آنکه دوستان از او بهراسند
خردمند آنچه را که می‌داند نمی‌گوید و آنچه را که بگوید می‌داند
مردی نیک بخت است که از هر کار نادرستی که از او سر بزند، تجربه‌ای تازه به دست آورد
ادامه مطلب
۱۷۳- عشق داند درنظر بازی ما بیخبران حیرانند           من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند عاقلان نقطه پرگار و جودند ولی           عشق داند که درین دایره سرگردانند عهد ما بالب شیرین دهنان بست خدای   ما همه بندهاین قوم خداوند انند مفلسانیم و هوای می … عشق داند – در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند – غزل ۱۹۳ – ۱۷۳
منبع : فالگیر
باید به یاد داشت که «دانش»، « #خرد» نیست و نمی تواند باشد. دانش علیه خرد است و مانع بیداری خرد می شود. دانش، سکه ای تقلبی است؛ ‌تظاهر می کند که می داند. در حالیکه هیچ چیز نمی داند؛‌ ولی می تواند انسان را فریب دهد.
این موضوع چنان ظریف و نهان است که اگر فرد واقعا هوشمند نباشد، ‌نمی تواند حقیقت آن را تشخیص دهد. در عین حال،‌ این فریب بسیار ریشه دار است و از دوران کودکی٬ ‌در ما شرطی شده است.
ادامه مطلب
مى خواهم که روزى تو را مقرر کنمتا فکرت آسوده باشدبهلول گفت : مانعى ندارد ولى سه عیب دارد!#اول : نمى دانى به چه چیزى محتاجم ،تا مهیا کنى#دوم : نمى دانى چه وقت مى خواهم#سوم : نمى دانى چه قدر مى خواهمولى خداوند اینها را مى داند،با این تفاوت که اگر خطائى از من سر بزند تو حقوقم را قطع خواهى کردولى خداوند هرگز روزى بندگانش را قطع نخواهد کرد
2552 - نوکرانمان مدتی بود که می‌خواستند ارادت‌شان را به ما نشان داده و برای تولدمان جشن باشکوهی گرفته و غافلگیرمان کنند. از آنجایی که علاقه زیادی به تجملات نداشتم، دستور دادم تا جشنی خودمانی در ورزشگاه آریامهر برگزار کنند! جشن با حضور مقامات و خانواده‌های اشرافی برگزار شد و ما در میان جمعیت که سرود «تولد تولد، تولدت مبارک» را همخوانی می‌کردند، غافلگیر شدیم و شمع پنجاه‌وهفت سالگی‌مان را فوت نمودیم تا دودش به چشم بدخواهمان برود. یک سال از
در قفس دستانم، پرندگانی زنده‌اند که هنوز شوق پرواز دارند و من، می نویسم که در رگ هایم به پرواز درآیند و سرخوشانه، با حسِ رهایی صبح های خیلی زود، آواز بخوانند و آزاد شوند.
من خواستم نویسنده شوم، تا دست هایم، احساساتم را، که هزاران پرنده اند، به طبیعت بازگردانند. 
من خواستم بنویسم، که رها شوم از حسی که روزی ابراهیم سلطانی نوشته بود: "گاهی آدم نمی‌داند با دست هایش چه کند".
من می‌نویسم که بدانم با دست هایی که از جنس خاک های باران خورده جنگل های ش
«٢٩»قُلْ‌ إِنْ‌ تُخْفُوا ما فِی صُدُورِکُمْ‌ أَوْ تُبْدُوهُ‌ یَعْلَمْهُ‌ اللّهُ‌ وَ یَعْلَمُ‌ ما فِی السَّماواتِ‌ وَ ما فِی الْأَرْضِ‌ وَ اللّهُ‌ عَلى‌ کُلِّ‌ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ بگو:اگر آنچه در سینه‌ها دارید پنهان سازید یا آشکارش نمایید،خداوند آن را مى‌داند و(نیز)آنچه را در آسمان‌ها و آنچه را در زمین است مى‌داند و خدا بر هر چیز تواناست. نکته‌ها: آمدن این آیه به دنبال آیه‌ى تقیّه،شاید اشاره به این باشد که مبادا به اسم تقیّه،با
مگر این ❤ معشوقه ❤ دلبری می داند؟مگر این ❤چادری❤ عهد قجر عشوه هم می فهمد؟با دو جمله میتواند بکند مست دلی؟با نگاهی همه فرهاد کند؟همه مجنون بشوند؟هیچ می داند او؟ تو بگو اصلا نازی به صدایش باشد؟چشمک پر هوسی می فهمد؟جلوه ی تن، رخ زیبا و ادا ملتفت است؟هیچ از لذت خندیدن و مستی داند؟تاب گیسو بلد است؟
ادامه مطلب
کسی می داند چرا در جشن پیروزی انقلاب، مردم به جای اینکه خوش حالی کنند به امریکا فحش می دهند؟!
 
کسی می داند چرا در جشن پیروزی انقلاب، مردم به جای اینکه خوش حالی کنند به اسرائیل فحش می دهند؟!
 
کسی می داند چرا در جشن پیروزی انقلاب اسلامی، مردم به جای اینکه خوش حالی کنند پرچم سایر کشورها و آدمک سیاستمداران دنیا را آتش می زنند؟!
 
کسی می داند چرا در جشن روز دانشجو، دانشجویان به جای اینکه خوش حالی کنند به امریکا فحش می دهند؟!
 
کسی می داند چرا در ج
تا تو حقارت خود نپذیری آغاز به بزرگ شدن نمی‌کنی. تا تو ندانی کمی، کودنی، کوچکی، عزم عظمت نمی‌کنی. سفیران از راهها گذشته‌اند ای طفل نازپرورده‌ی گهواره‌نشین. تو خود را همانند ایشان مدان. تو نیز باید از راهها بگذری.

اوهام همانند می‌کند. می‌گوید من نیز چون او رفته‌ام. نه، تو هیچ نرفته‎ای. تو به سراب یازیده‌ای، تو سرابِ رفتن کرده‌ای. چرا که کبر، چرا که حسد، رفتن نمی‌داند، ماندن می‌داند و ثبات می‌داند، بر آنچه که نیست. 
کودن، قیاس می‌کند.
نصوص مربوط به امام عصر (عج) از طریق شیعه و سنّی بسیار است و در کتابهای مختلف ذکر شده است، در اینجا فهرست برخی از آنها را که مؤلّف محترم «منتخب الاثر» در کتاب خود آورده، نقل می شود:1- درباره ی این که امامان دوازده نفرند و اوّل آنها علی علیه السلام و آخر آنها مهدی (عج) است. 91 حدیث2- احادیثی که به ظهور آن حضرت مژده می دهد. 657 حدیث3- روایاتی که آن حضرت را از دودمان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم می داند. 389 حدیث4- روایاتی که می گوید: اسم و کنیه او مانند پی
ضرورت تشکیل حکومتعلامه طباطبایی : ایشان ذیل آیه «قل اللهم مالک الملک ...» می فرمایند: « قرآن کریم تشکیل حکومت را امری ضروری می داند و اندیشه سیاسی خویش را در عالی ترین شکل ممکن مطرح نموده است،یعنی در نهایت جهان داری صالحان و دولت کریمه اسلامی را دولت آرمانی و نهایی اسلام می داند.
    ( ١٣٧١،ج٣، ص١٢٨ ) . طباطبایی، المیزان،(٢٠ جلدی)، قم، اسماعیلیان، ١٣٧١ ش
 
♦ احادیث مهدویت ♦
نصوص مربوط به امام عصر (عج) از طریق شیعه و سنّی بسیار است و در کتابهای مختلف ذکر شده است، در اینجا فهرست برخی از آنها را که مؤلّف محترم «منتخب الاثر» در کتاب خود آورده، نقل می شود:1- درباره ی این که امامان دوازده نفرند و اوّل آنها علی علیه السلام و آخر آنها مهدی (عج) است. 91 حدیث2- احادیثی که به ظهور آن حضرت مژده می دهد. 657 حدیث3- روایاتی که آن حضرت را از دودمان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم می داند. 389 حدیث4- روایاتی که می گوید: اس
و از تمام جهان❣سهم من #تـو باشی ❣
 
 
 
 
♥️به قول خودتمن و تو نداریم کهپس همه تو مال من 
          
 
 
 
 
♥️اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و دل داند و من
            
 
 
 
بهتـرین جا بـراے زیـسـتَـــنــ❣براے گــُـفـتَــنـــ❣شِـــنــیـدَنــ❣سُــرودَنــ❣حتـے بـراے مُـردن❣آغ‍ــوش #توس‍ــــت...
           
 
 
 
♥️سیاسی‌تَرین اِتِفاق درَ مَنلَب‌های توستوَقتی می‌بـوسَمِت اِنقِلاب می‌شَود
              
 
 
 
If you t
دست به قلم می شوم و خودکار مشکی می داند برای هزارمین بار دلتنگی بر من چیره شده است. می داند و به من دلداری می دهد که خواهی آمد و قسم به جوهرش می خورد که به یاد تو ریخته می شود. عشق من، محدثه، از من دلخور هستی؟! بیا و مرا هم سان فرزندت تنبیه کن. عشق من، محدثه، از من ناراحت هستی؟! بیا و با من هم سان شوهرت درد و دل کن. نگذار در این تنهایی زیاد بمانم، از روزی بترس که بازخواهی گشت و با یه مشت خاکستر رو به روی خواهی شد. بیا و با آغوشت این آتش دلتنگی را خاموش
حالا من این‌جور فکر می‌کنم که آدم باید یکی - و فقط یکی- را داشته باشد توی زندگی‌اش، که جلوش کم بیاورد. یکی که مشت‌اش را ببرد جلو، پیشش وا کند. که سری که بر سر گردون به فخر می‌ساید را بیاورد، با خیال راحت بگذارد بر آستانش. نه به ذلت و خاکساری، که به مهر و فروتنی. از 《پناه》 حرف نمی‌زنم؛ از 《مرشد》 و 《معشوق》 هم. نام ندارد شاید. فقط می‌دانی کسی است، و هست. تنها کسی است که می‌داند تو هم گاهی کم می‌آوری. تو هم تمام می‌شوی. می‌رسی به آخر خط. و همان
 باز دلتنگت شده ام و در هر گوشه ی ذهنم تورو سرچ می کنم چه کنم که نتیجه ی یافت نمی شود .خنده دار است بر مانیتور خاطراتم نوشته ی پدیدار می شود ،آه چه می گوید ؟!'اتصال شما قطع است '  
  سال ها از تصادف من و دوستم بخت  میگذرد: پوشه ی از دستم می افتد  وتمام خاطراتم  پخش زمین می شود بخت به سرعت بخاطر برخوردمان عذر خواهی می کند و در جمع کردند خاطرات ها به من کمک می کند آن روز خیلی آسوده تمام شد بی دغدغه 
  هر چه می گذشت حسی به من نبود یکی از خاطراتم را یا
چقدر هی کز کنم این گوشه دنیا که چی
گذاشته رفته ولم کرده خب حالا که چی
چقدر این خود خوری لعنتی آبم کنه
به جهنم که میخواد خورد و خرابم کنه
به جهنم که نمیتونم یه شب با فکر آسوده بخوابم
چش بازار و درآوردم با این انتخابم
به جهنم که تموم نمیشه بعد از تو  عذابم
چقدر آزار ببینم سر کارای تو
چقدر آبرومو از دست بدم پای تو
به جهنم که الان کی اومده جای من
به جهنم که کسی نیومده جای تو
به جهنم که نمیتونم یه شب با فکر آسوده بخوابم
چش بازار و درآوردم با این انتخاب
آخر همونی ک منو ب خاک سیاه نشونده میاد تو بغلت جا میگیره و منی ک نشستم ی گوشه دارم بخاطر اون جون میدم هاج و واج نگاهش میکنم
نمیتونم از خوشحالیش خوشحال بشم
فقط از بدبختیش دلم میسوزه همین
+تموم شد! 
از طرفی راحت شدم و آسوده
از اطرافی ناراحت و مضطرب
قانون ریزش سنگ نما در ایران مالک و ساکنین را   مسئول جبران خسارت وارده می داند باریزش سنگ نما  ساکنان و مالک ساختمان موظف است نمای ساختمان را ایمن نماید  و در اثر ریزش هرگونه خسارت مالی و جانی را قوانین کشور برعهده مالک و ساکنین مشاع می داند.
برای جلوگیری از ریزش سنگ نمای ساختمان  از خدمات پیچ رولپلاک می توان استفاده کرد
منگم؛ درست شبیه کسی که از یک رویای طولانیِ دلچسب، چشم باز کرده و نه می‌داند کجاست و نه می‌داند چند وقت در خواب بوده؛ تنم را در ناکجاآباد  بیداری می‌یابم اما سرم هنوز در رویا می‌چرخد. دلم می‌خواهد باز به آغوش آن رویای نیمهکاره برگردم. چشمانم را محکم می‌بندم، غلتی می‌زنم، اما ... بیداری محکم توی صورتم می‌خورد. باز تلاش می‌کنم اما هر بار، با هر تلاش، رویا محوتر می‌شود و بیداری سنگین‌تر.ِعاقبت، هنوز دل‌بسته‌ی آن خوابِ شیرین، ولی در جهان ب
 
• [ MS (885) - | - 60cm X 40cm ] •عاقلان نقطه‌ی پرگار وجودند ولیعشق داند که در این دایره سرگردانند#حافظو عشق ریسمان فرسوده‌ایست که آدمی بعد از هر بار به چاه افتادن ؛ باز به آن چنگ می‌زند .عشق آخرین امید فرسوده‌ی آدمی‌ست.#من_میم_ام / #میر_میثم_آل_رسول / #نمی_دانم 
پگاه شنبه بود. تن با جان قهر کرده بود. ناز می‌کرد. آمده بود خودش را به شوفاژ کنار تختش چسبانده بود. گرما می‌ستاند و آرام در خود می‌سوخت. جان، آرام نازش را می‌خرید. نوازشش می‌کرد. قهر کرده بود تن و تن در نمی‌داد. جان می‌دانست از چه رنجیده. درد را می‌دانست. تن شک کرده بود. به همه‌چیز. هوا گرگ‌ومیش بود که جان غالب شد. تن به فرمان آمد. فریاد زندگی سر داد. گذشت. 
حالا، شباهنگام سه‌شنبه، جان نمی‌داند. هیچ نمی‌داند. ناگاه می‌راند. ناگاه می‌رنجد. ن
بدان اى انسان، که دنیا، آرام گرفته ساکن در خود را مى‏‌کوچانَد و شادمانِ آسوده خاطر را دردمند مى‏‌سازد.آنچه ازدنیا پشت کرده و رفته است، باز نمى‏‌گردد و آنچه هم مى‏‌آید، معلوم نیست تا از آن حذر توان کرد. آرزوهایش دروغ و آمالش پوچ است.
 
مولا
سعی کنید به آسانی ناراحت نشوید.اگر به چیزهای کوچکی از قبیل صف های طولانی، وضع آب و هوا فروشنده بد اخلاق و یا یک متصدی بی توجه اجازه می دهید شادیتان را بدزدند.روی این تفکر خطی بکشید و بگویید:میدانی موضوع چیست؟موضوع این است که من به هیچ وجه قدرتم را از دست نمی دهممن آرام، خونسرد و آسوده خاطرم
در میان سرداران مثلی هست که می گوید:
«قبل از اولین حرکت، بهتر است صبر کنید و خوب اوضاع را بررسی کنید.
قبل از یک متر پیشروی بهتر است هزار متر عقب نشینی کنید.»
این یعنی پیشروی بدون جلو رفتن
و عقب راندن بدون استفاده از ابزار جنگی.
هیچ شکستی بدتر از دست کم گرفتن دشمنتان نیست.
دست کم گرفتن دشمن یعنی این که تصور کنیم او بد است؛
به این ترتیب سه گنج خود را نادیده می گیرید
و به دشمن خویش تبدیل می شوید.
وقتی دو نیروی قوی رودرروی هم قرار می گیرند،
پیروزی از
باز می خواهم از تو بگویم و این تکرار کلمات نیست، عطش عشق هست که می تراود و از درونم می جوشد. نمی دانم، نشمرده ام، نخواهم شمرد. چند بار گفته ام؟ چند بار خواهم گفت؟ که دوستت دارم. بگذار حتی بچه گانه باشد اما بگویم: دوستت دارم. بگذار عادی باشد نه شاعرانه اما بگویم: دوستت دارم. جز خدا چه کسی می داند، بعد از مرگم نگویم؟ دوستت دارم.باران می باربد و من در انتظارم تا اذان بگویند. آنگاه جا نمازم را بر می دارم و به حیاط پشتی می روم و در زیر درخت نارنج با گنجش
بسیاری از مردم تنها برای خودنمایی زندگی می کنند
چنین مردمی به راستی در درون بسیار حقیرند؛
چون تنها مبتلایان به عقده حقارت؛ نیازمند خودنمایی هستند.
یک انسان واقعاً برتر هرگز خود را با دیگری مقایسه نمی کند.
او می داند که مقایسه پذیر نیست؛
و نیز می داند که دیگران هم با او مقایسه پذیر نیستند
او نه برتر است و نه حقیرتر.
این ذهن ماست که خالق این مفاهیم است.
اگر بتوانی در وجود خود ریشه بزنی؛
هوشیار؛ آگاه و ناظر باشی؛
خواهی دید که دیگر جسم نیستی؛
ذه
تا فریاد نکشم هیچ کس از درد من با خبر نخواهد شدفریاد هم که میزنم انگار دیوانه دیده انددیده اند دیگر..دیوانه ای که خیره شدهبه کارِ جهانو فرداراو فرداها را از تویَش میبیندو تنها غمش در عالم اینست؛دیوانگی نکردن..دیوانه ای که محبوس در زمین،بهِ پَرواز دلبسته است..به رفتنی بر فرازِ آفتاببه رسیدنی بی توقف..به عشقی جاویدان..به بقایی برای دیوانگی کردن..نه فریآد..که خُدا داند..
دوست داینا به مسافرت رفته است، داینا به او قول داد تا از سگش مراقبت کند. او خیلی هیجان زده است . او می داند که مراقبت از یک سگ سرگرمی جالبی است و البته می داند که اینکار زحمت دارد.
 
داینا باید هر روز به سگ کوچولو غذا بدهد، زیرا او همیشه گرسنه است. سگ قهوه ای هر روز کلی غذا می خورد و هر روز بزرگتر و بزرگتر می شود.
 
داینا باید هر روز به او یک ظرف آب بدهد. آب تازه و خنک خیلی دلچسب است. بعضی وقتها هم سگ کوچولو دو تا ظرف آب می خورد.
 
مراقبت از سگ کوچولو
 
#در_محضر_قرآن 
✨« وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ»  سوره انعام. آیه ۵۹
«گنجینه‏ هاى غیب، تنها نزد خداست و جز او کسى آن را نمى‏ داند و آنچه را در خشکى و دریاست، مى ‏داند، و هیچ برگى از درخت نمى‏ افتد جز آنکه او مى ‏داند و هیچ دانه
دست را با دست نگاه می‌دارم، مباد رقصش عبور مهیبت از جانم را رسوا کند. دست را با دست نگاه می‌دارم، کس نفهمد چه در جانم می‌گذرد، هرچند دوست راز دل دوست می‌داند و به رو نمی‌زند.
بر این ارتفاع مهیب می‌لرزم. هرگز اینجا نبوده‌ام. بر جاده‌های باریک همچو مو می‌گذرم. دست را با دست نگاه می‌دارم، مباد عریان کند راز در پرده را. هرچند نزد دوست عریانم. دوست می‌داند و به رو نمی‌زند.
من خوار می‌گذرم، من ذلیل و ناتوان از این همه حرکت عظیم در جانم. من خود ر
در پس گذر عطر نسیم خوش فصل بهار
چشم براه ، در سوگ غمگین تار 
بر لب تشنه ی داغ 
خالص گشته ام همچون عطر گلاب غمصر ناب
پرعطش همچون ماه تیر
آمیخته در تب و تاب
 در این لحظه ی بیداری پنهانی شب
باردیگر قلم از دور مرا میخواند
برتن این سیاره ی خاک
من غریب گشته ام ، بی وطن ، و بی عشق و بی یار . 
او نیز ، جا مانده از قرار ، 
زیر ان دریاچه ی بزرگ ، قبل از قامت بلند رشته کوه های سفید 
در دل سرزمینی سبز و نمور 
دور از هلهله های شلوغ 
فارغ از صوت و دود و بوق و سرود 
مریم هستم متولد ۱۳۷۵/۳/۱۹
امسال تولد ۲۳ سالگیمه ...
امسالم احساساتم و اتفاقات ارزیابی شد...
۲۲ سالگی با سردرگمی ، ترس از آینده و عجز شروع شد ولی با خیالی آسوده ادامه پیدا کرد..۲۲ سالگی سنیه که هیچوقت فراموشش نمیکنم.... اتفاقات زیادی نداشت ولی سنی بود که من احساسات زیادی رو تجربه کردم ...
ما هرچیزی رو براساس احساسات خودمون لیبل خوب یا بد میزنیم ...
حالا اگه از من بپرسن ۲۲ سالگی خوب گذشت یا بد ؟ جوابم میتونه این باشه که خوب بود ولی از طرفی یه نمیدونم در

✅   «دفترچه راهنمای انسان»
#حجت_الاسلام_قرائتی
✍ تمام کارخانجات دنیا برای تولیدات خود دفترچه راهنما تهیه و همراه محصول ارائه می دهند. ما انسانها نیز سازنده و آفریدگاری داریم که برای ما ، دفترچه راهنمایی به نام #قرآن فرستاده است. اوست که می داند چه ساخته و به تمام زوایا و ابعاد محصول خود آگاه است و راه بهره گیری صحیح و آفات و موانع رشد آن را می داند.
جان عاشق در حماسه می‌زید. جبن نمی‌داند، عقل نمی‌خواند، هراس نمی‌شناسد، مرز نمی‌فهمد. جان عاشق روانه است، سکون نمی‌داند و سکنا نمی‌داند.

شریعت در تغییر است، طریقت در تبدیل است. معرفت خرد تابان دل است و حقیقت گرچه یکی‌ست ولیکن هماره در تحویل است. ادراک عاشقان در لحظه جاری است. آشیانه‌ی جان عاشقان خداست. عاشقان بادسوارانِ قلّه‌آشیان‌اند.

مغرب مشرق است و شمال جنوب. حقیقت بی‌جهات است و در هر لحظه از یک سو می‌دمد. قبله‌یاب، جان عاشق است.
حضرت صادق ع فرمود رسولخدا ص فرموده هر که برتری پیر مردی را بخاطر گذشت سن او بداند و اورااحترام کند خداوند خاطر او را از هراس روز رستاخیز آسوده سازد و نیز فرمود ص هر کس احترام کند از کسی که موی   خود ا در اسلام سفید کرده خدای عزو جل از هراس روز قیامت اورااسوده سازد
منگم؛ درست شبیه کسی که از یک رویای طولانیِ دلچسب، چشم باز کرده و نه می‌داند کجاست و نه می‌داند چند وقت در خواب بوده؛ تنم را در ناکجاآباد  بیداری می‌یابم اما سرم هنوز در رویا می‌چرخد و دلم می‌خواهد باز به آغوش آن رویای نیمه‌کاره برگردم. چشمانم را محکم می‌بندم، غلتی می‌زنم، سعی می‌کنم همه چیز را در خیالم بازسازی کنم، اما ... بیداری محکم توی صورتم می‌خورد. باز تلاش می‌کنم، اما هر بار، با هر تلاش، رویا محوتر می‌شود و بیداری سنگین‌تر. ِعا
ما در این عالم
که خود کنج ملالی بیش نیست،
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن 
[شهریار]
صدای بچه دبیرستانیا رو که از امتحان دارن برمیگردن از پنجره ی باز اتاق میشنوم، چقدر دلم برای اون زمانها تنگ شد برای زنگای ورزش، برای کلاسای it، دلم تنگ شد برای از حفظ پروین اعتصامی خوندن معلم ادبیات، برای پنجشنبه سالن گرفتن بچه ها، برای زمانی که سری داشتیم آسوده زیر بال خویشتن.
به فکر اینم که زمان میتونه بی رحم ترین ابزار خدا باشه برای انتقام از ما، فکر اینکه چر
ما در این عالم

که خود کنج ملالی بیش نیست،

عالمی داریم در کنج ملال خویشتن 

[شهریار]

صدای بچه دبیرستانیا رو که از امتحان دارن برمیگردن از پنجره ی باز اتاق میشنوم، چقدر دلم برای اون زمانها تنگ شد برای زنگای ورزش، برای کلاسای it، دلم تنگ شد برای از حفظ پروین اعتصامی خوندن معلم ادبیات، برای پنجشنبه سالن گرفتن بچه ها، برای زمانی که سری آسوده داشتیم زیر بال خویشتن.
به فکر اینم که زمان میتونه بی رحم ترین ابزار خدا باشه برای انتقام از ما، فکر اینکه
با بی نهایت خستگی، در بیمارستانی ک در حد خود پر از حرف و پیام است، سرانجام فرصتی یافتم قدری بنشینم و ب دردهای درونم برسم.
بیماری از سر درد و سوز، مسبّب درد و شکستگی اش را لعن میکرد و نفرین، پیش خود گفتم بیچاره نمی داند سرّ درد و آشفتگی اش چیست؟ 
اگر عاشق باشی و از سر عشق ب عالم و هستی و حوادث و موجودات و اسباب بنگری، مگر جرأت لعن و نفرین می یابی؟ لعن و نفرین در دل عاشق راه نمی یابد. باید عاشق باشی تا عمق حرف مرا دریابی.
بینوا آن بیمار ک دیگری را سب
• [ MS (885) - | - 60cm X 40cm ] •عاقلان نقطه‌ی پرگار وجودند ولیعشق داند که در این دایره سرگردانند#حافظو عشق ریسمان فرسوده‌ایست که آدمی بعد از هر بار به چاه افتادن ؛ باز به آن چنگ می‌زند .عشق آخرین امید فرسوده‌ی آدمی‌ست.#من_میم_ام / #میر_میثم_آل_رسول / #نمی_دانم 
هر بار که در شهر من باران و برف می‌بارد و من هنوز این‌جا، وسط این بیابان بزرگ خدا، هستم دلم می‌گیرد. احساس می‌کنم پرنده‌ای در قفسم. پرنده‌ای که به پرواز خو کرده اما مجبور است قفس را تحمل کند. سختم می‌آید. چشم به روزی دارم که درسم تمام شود و از این‌جا بروم. بعد یادم می‌افتد دلم این‌جا گیر کرده و بعدتر، از فکر این‌که مجبور شوم خدای ناکرده بقیه‌ی تمام عمرم را این‌‌جا سر کنم، وحشت می‌کنم.
عکسی از پاییز و زمستان توامان شهرم که یک کانال خبری
گروه مشاوران ما با تجربیات و سابقه 10 ساله درخشان خود ، با کمتر از 48 ساعت با وثیقه معتبر (فیش حقوقی ، جواز کسب ، سند تک برگ ششدانگ ) زندانیه شما را آزاد و مرخص میکند .
ما زندانی شما را تضمین شده آزاد میکنیم با ما آسوده خاطر باشید . 
میتوانید جهت کسب اطلاعات بیشتر و درخواست خدمات با شماره 09331486294 تماس حاصل فرمایید . 
از گوشه و کنار میشنوم که انگار خبر ندارند که اینجا تعطیل نشده!
بلکه کمی جمع و جور تر شده!
و محفلی خصوصی تر...
اگر از اندک دوست داران این پن‌دار نویسه ها بودی
بیا... اما خودت را و انگیزه ات را معرفی کن...
چون متن هام سمی اند!
باید آماده مردن باشی!
http://eitaa.com/pen_daar
پ.ن: سعیم بر این‌ست که خواب آسوده اینجا را بر هم نزنم!
گروه مشاوران ما با تجربیات و سابقه 10 ساله درخشان خود ، با کمتر از 48 ساعت با وثیقه معتبر (فیش حقوقی ، جواز کسب ، سند تک برگ ششدانگ ) زندانیه شما را آزاد و مرخص میکند .
ما زندانیه شما را تضمین شده آزاد میکنیم با ما آسوده خاطر باشید . 
میتوانید جهت کسب اطلاعات بیشتر و درخواست خدمات با شماره 09331486294 تماس حاصل فرمایید . 
اگر از فصل ها بهار نباشد هم زمستان به تابستان وصل می شود و چرخه روزگار می
چرخد ولی سال کمی گیج تر می شود چون می داند چیزی کم است اما نمی داند چیست که
نیست.
اگر از برج ها شهریور نباشد هم مرداد به مهر می رسد و زمان پیش می رود اما
روزها کمی سردرگم تر می شوند چون می دانند چیزی کم است اما نمی دانند چیست که
نیست.
اگر از رنگ ها سبز نباشد هم زرد و آبی نقش آفرینی می کنند و در پیشرفت هنر
وقفه ای ایجاد نمی شود اما طبیعت چشم در چشم زرد و آبی مبهوت زل می زند چون م
آرزو کنیم حال همه خوب باشدخیابان, پر باشد ازعابرانی که سرخوش و آسوده از کنار هم عبور می‌کنندو می‌خندند، از ته دلشان می‌خندند.آرزو کنیم حال همه خوب باشدبه خوبی دو روز مانده به عید زمان کودکیو به خوبی همان روزی که آرامش و عشق؛به خیابان‌های این شهر، برگردد...
#نرگس_صرافیان_طوفان 
مدت‌هاست دیگر ادم‌هایی که برای ماندن نیامده‌اند را میشناسم. اصلا همانجا روبروی دکتر که نشسته بودم و تعریف میکردم می‌دانستم که نماندن فعل صرف شده‌ی تمام این ماجراست. حتی اگر هر دو سوی ماجرا بخواهند که بمانند و کنار هم در آن برج بلند ساکت ـ که به ندرت کسی از کنارشان میگذردـ به تلخی پونه‌ای که کافه‌چی در چایشان ریخته نبات بزنند و بخندند... احتمالا یک جای دوری از آن کشور سرد یادش نخواهم افتاد و یک جای دوری از این کشور همیشه آفتابی یادم نخواه
    شادی، از مهم ترین احساسات و نیازهای بشر به شمار می رود. هر ملتی با توجه به باورهایش به گونه ای ابراز غم و شادی می کند. اسلام نه تنها این احساسات را سرکوب نمی کند، بلکه بر اساس برخی آیه ها و روایت ها آن را امری ضروری می داند و البته برای آنها حد و مرزی قایل شده است تا بدین طریق، کنترل مثبتی شوند.
    سرور و شادی، همانند دیگر حالت های روحی نیاز به کنترل دارد و اگر مهار نشود، به طور حتم زیان هایی را به دنبال خواهد داشت. چه بسیار جوانانی که برای ار
چند درخت شاداب می‌دیدم. برگ‌هایی سبز بر آن‌ها بود، شاید بهار بود، شاید هم تابستان، چه کسی می‌داند؟
تا دلتان بخواهد آدم آنجا بود. نور خورشید با لطافت می‌تابید. من روی نیمکت نشسته بودم، او هم روی یک نیمکت دیگر. یک کتاب دستش بود، آرام آرام می‌خواند و ورق می‌زد. صورتش پیدا نبود، ولی می‌شناختمش، او بود. نگاهم را برگرداندم.
آب‌نمای بین میدان را دیدم، قطره‌های ریز آب در هوا معلق شده بود و یک هاله‌ی رنگین‌کمانی کوچک درست شده بود. برخورد دلنشین
فاطمه شب بیدار است. عکس من که اگر روز و روزگار عادی باشد، راس یازده خوابم. شب‌هایی که من خوابم، می‌آید توی صفحه‌ی تلگرام من و با منی که می‌داند بیدار نیستم چت می‌کند و از غم هایش، از حال و اوضاع بدش می‌گوید. به طرز عجیبی مرا، منی که می‌داند نیستم را، مخاطب خودش قرار می‌دهد. بعد حوالی چهار و نیم - پنج هر چه که نوشته را پاک می‌کند. بعد هم اعلام می‌کند که دیشب، توی صفحه‌ی شخصی من رد داده بوده و نیاز داشته حرف هایش تخلیه شوند. برای همین دو ساعت
1. خود را مدیون اسلام و انقلاب می داند.2. مومن به انقلاب و مبانی آن است.3. به آینده انقلاب و نظام اسلامی امیدوار است.4. دوستدار انقلاب و نظام اسلامی است.5. معتقد به آرمانهای انقلاب است.6. مبانی جمهوری اسلامی را می داند .7. خودش را برای همه میدان های مورد نیاز انقلاب (سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ونظامی) اماده می کند .8. پیشتاز حرکتهای انقلابی است.9. در راه تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی ثابت قدم است.10. در صف اول دفاع از آرمانها و ارزشهای انقلابی حضور دارد.11. را
بسمک یا عالم السّرّ و الخفیّات
***********************
سیدنا الأستاد حضرت علامه جوادی آملی روحی فداه، در شرح مقدمه ی فصوص قیصری فرمودند:
در آیه ی مبارکه ی { عالم الغیب و الشّهادة }، این حتماً غیب نسبی است. چون علم، بما أنّه علم، ب غیب تعلق نمی گیرد. چون علم یعنی شهود. این اصلاً فرض ندارد ک علم بما أنّه علم، ب چیزی ک بما أنّه غیب است، تعلق بگیرد.
{ عالم الغیب و الشّهادة }، یعنی آنچه ک ب لحاظ شما غیب است و شما از آن غایبید، پیش خدای سبحان مشهود است؛ وگرنه این
منگم؛ درست شبیه کسی که از یک رویای طولانیِ دلچسب، چشم باز کرده و نه می‌داند کجاست و نه می‌داند چند وقت در خواب بوده؛ تنم را در ناکجاآباد  بیداری می‌یابم اما سرم هنوز در رویا می‌چرخد و دلم می‌خواهد باز به آغوش آن رویای نیمه‌کاره برگردم. چشمانم را محکم می‌بندم، غلتی می‌زنم، سعی می‌کنم همه چیز را در خیالم بازسازی کنم، اما ... بیداری محکم توی صورتم می‌خورد. باز تلاش می‌کنم، اما هر بار، با هر تلاش، رویا محوتر می‌شود و بیداری سنگین‌تر. ِعا
پنهان شدی ای ماه علی از نظر امشبآسوده شدی فاطمه از ضرب در امشب
از پهلوی بشکسته اگر خواب نرفتیبر خاک لحد فاطمه بگذار سر امشب
با من تو اگر درد دل خویش نگفتیبرگوی تو درد دل خود با پدر امشب

پنهان شدی ای ماه علی از نظر امشبآسوده شدی فاطمه از ضرب در امشب
از پهلوی بشکسته اگر خواب نرفتیبر خاک لحد فاطمه بگذار سر امشب
با من تو اگر درد دل خویش نگفتیبرگوی تو درد دل خود با پدر امشب
 
هو
اگر احیانا صاحب کمالی از این علوم غریبه داند ، بدان التفات ننماید و اگر به ظهور آورد ، بگوید که این چیز از علوم غریبه است نه کرامت تا سبب هدایت خلق الله باشد نه سبب ضلالت. و اگر نعوذبالله من ذلک ، کسی از علوم غریبه چیزی داند ، در لباس کرامت ظاهر کند ملبّس [فریب کار و مکار] باشد و ملبّس از جنود ابلیس است. شنوده باشی که بعضی از هنود [هندی ها] در هوا می پرند بلی این معنی ، ممکن است از غیر طایفهٔ اهل الله ، بدان سبب که حالا در این زمان ، بسیار جوکیان
چاپ سی دی فوری و ارزان
بی شک یکی از خواسته های مشتریان در زمینه چاپ سی دی 
این بوده که در کمترین زمان ممکن و بصورتی فوری امکان فراهم شدن خدمات چاپ
و تکثیر فراهم گردد ، و با خیالی آسوده و مطمئن و تکیه بر تجهیزات مجموعه
ارایه دهنده خدمات ثبت سفارش نمایند و از طرفی کیفیت سی دی ها نیز در درجه
اول حائز اهمیت می باشد.
این موضوع از نکات و اصول یک کسب  کار موفق برای شرکت ارایه دهنده خدمات چاپ و تکثیر دی وی دی
و سی دی  از یک طرف و حس اطمینان و آسوده خیال
خب ظاهرا همونجور که گفتن از غم‌ها، غم رو کم می‌کنه گفتن از شادی هم چنینه. روان آسوده‌ی تنهایم به تنگنا رسیده و دم به کله می‌کوباند و هیچ هم‌صحبتی نیست که نیست. ح مشغول به آدم‌های جدید است و آنلاین و درحال چت. م دیگر چت نمی‌کند. من تنهام و خسته‌ام از کتاب خواندن و گذران اینگونه‌ی عمر.
کاش این چند خط از درد تنهایی‌ام بکاهاند.
کلافه‌ام از این خودی که بلد نیست چون هایدگر و ویتگنشتاین و کانت تنها باشد. کاش یادبگیرم خودم را بغل کنم و با خودم تنه
ریشی‌ها (عالمان هندو) و جانسپاران (مریدان) از آن سخن می‌گویند:اما هیچ کس راز "کلمه" را نمی‌داند.صاحبخانه وقتی کلمه را می‌شنود خانه‌اش را ترک می‌گوید،زاهد هنگامیکه آن را می‌شنود به عشق بازمی‌گردد،"هر شش فلسفه" به تفصیل آن را شرح داده،"روح کناره‌گرفته" آن را خاطرنشان ساخته،اساس جهان از آن "کلمه" سرچشمه گرفته،آن "کلمه" آشکارساز هر چیزی است.کبیر می‌گوید:"اما چه کسی می‌داند که 'کلمه' از کجا می‌آید؟"
کبیر
نقاشی: فراخواندن اسرارآمیز از رنه ماگ
از چهارشنبه ذهنم درگیره با یه سری چیزا. هی می‌خوام بنویسمشون و هی برا خودم شرط می‌ذارم که تا فلان قدر درس نخوندی حق نداری بیای سراغ نوشتن و تخلیه‌ی مغز.از طرفی هم تا ذهنم آزاد نشه سرعت درس خوندنم واقعا چیز فاجعه‌ایه. خلاصه که افتادم تو دور باطل.
فردا که امتحان آناتومی تحتانی رو بدم، شاید اندکی خاطرم آسوده بشه. امید است خوب بگذره.
پ.ن.: امروز تولدمه. خواستم حالا که دارم تو این تاریخ پست می‌ذارم، اشاره‌ای هم به این موضوع بکنم.
#خلاصه_کتاب:  تولید علم و علوم انسانی 
از دکتر #ابراهیم_فیاض
بخش سوم: مردم شناسی دینی فلسفه

عقلانیت اسلامی اجتماع محور است
 به این معنا که در کنار مال آبرو و جان را مبنا قرار می‌دهد. بنابراین هدف‌مند و اخلاق‌محور نیز هست.
چون عموم مردم را در نظر می‌گیرد عدالت مبنای اخلاق آن قرار  دارد که فطری و بر اساس آرای مشهور حسن و قبحی و عرفی است . عرف است که می‌گوید مصداق تعریف عدالت که «هر چیز را در جای خود قرار دادن است» به چه ترتیب است و چون بر مبنی ت
بسمک یا عالم السّرّ و الخفیّات
***********************
سیدنا الأستاد حضرت علامه جوادی آملی روحی فداه، در شرح مقدمه ی فصوص قیصری فرمودند:
در آیه ی مبارکه ی { عالم الغیب و الشّهادة }، این حتماً غیب نسبی است. چون علم، بما أنّه علم، ب غیب تعلق نمی گیرد. چون علم یعنی شهود. این اصلاً فرض ندارد ک علم بما أنّه علم، ب چیزی ک بما أنّه غیب است، تعلق بگیرد.
{ عالم الغیب و الشّهادة }، یعنی آنچه ک ب لحاظ شما غیب است و شما از آن غایبید، پیش خدای سبحان مشهود است؛ وگرنه این فر
نمی‌داند.مربع، ضلعی ترس را بر نوار احساسی نامتقابل از سوی او تکرار می‌کند. آیا؟ نمی‌دانم و کمتر از آنم که پرسش را به ضیافت برتابم. قلعه متروکم به آرای عشق او دروازه گشوده است. پرچم سفید بر بام. نمی‌داند. هر گوشه پس کوچه ارض و سپهر آدمیان را در پی ردپایی ٱشنا وجب می‌شمارم.چه رویای محوی :)حتی اگر رنگین‌کمانم را کادر گیرم، ناتوان از اشاره‌ای کوچک در پرتگاهی تاریک، سکوتی پنهان می‌نوازم.می‌نوازم تا آنگاه که نماهایی درهم غالب شود.شاید آینه
«٢٢٧»وَ إِنْ‌ عَزَمُوا الطَّلاقَ‌ فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ سَمِیعٌ‌ عَلِیمٌ‌ و اگر تصمیم به طلاق گرفتند(آن هم با شرائطش،مانعى ندارد.)همانا خداوند شنوا و داناست. نکته‌ها: این آیه‌ى کوتاه،در عین اینکه طلاق را بلامانع مى‌داند،ولى در مفهوم آن،این هشدار و تهدید نیز وجود دارد که اگر مردان تصمیم بر طلاق گرفتند،دیگر وعده‌ى مغفرت و رحمت در کار نیست و خداوند نسبت به کردار آنان شنوا و آگاه است و مى‌داند که آیا هواپرستى، شوهر را وادار کرده تا از قان
توی وان حمام کشتن عاشقانه ترین نوع قتل است. عریان و بدون هر نوع تعلقات و پوشش‌های متظاهرانه. با زیبایی و بدنی همانطور که هست توی هیچ گِن و لباسی تغییر نکرده است. 
یا شاید در آسوده ترین حالت که در حمام احساس امنیت و آسایش به آدم دست می دهد. فکر می کنم چشم های زن در این غافلگیری سخت معصوم و حق به جانب بوده است.
 
تقصیر من نیست فکرم درگیر قتل این روزهاست. مردی همسر دومش که کلی عکس‌های عاشقانه دارند و لحظه ای که عکس ها ثبت حتما عاشقانه‌تر سپری کرده
غم مخور این تیره ماه سوز و سرما ، بگذردهر چه پیش آید ز گردون بر سرِ ما بگذردروزگار تلخ گر شیرین نکرد کام همهبر زمین افتاده و بنشسته بالا ، بگذردگر مهیا گشت یا نه توشه بر خان همهروزگارِ مجلس مسکین و دارا ، بگذردرنجِ بار زندگی گر خم نموده قامتیاز ضمیر و خاطر نادان و دانا ، بگذردزیب باطن را نما پاینده ظاهر رفتنیستبی توقف این زمان بر زشت و زیبا ، بگذردگو تو دل آسوده کن دنیای امروز هر چه هستبر من و تو ، یا شما و ما و آنها ، بگذرد ............. ۹۸/۱۰/۷فتانه -
شفای درد بی درمانمان باش
       صفای عزم سرگردانمان باش
خدا ای شوق بی پایان هستی
      صدای نظم بر ایمانمان باش
 
همی در دل خدایی هست با عزت
      همی حاصل چرایی نیست با محنت
که محنت های امریکاست شیطانی
      همی شر خو مرامی هست با خفت
 
 
خداوند شفای هر درد است،از بزرگترین درد ها نا آگاهی و تحویل گرفتن شرایط از تحمیل و مکر است.خداوند در قرآن با همه سخن می گوید:هدایت از گمراهی مشخص شده.قد تبین الرشد من الغی فقد استمسک بالعروۀ الوثقی.....
نا آگاه
شفای درد بی درمانمان باش
صفای عزم سرگردانمان باش
خدا ای شوق بی پایان هستی
صدای نظم بر ایمانمان باش
 
همی در دل خدایی هست با عزت
همی حاصل چرایی نیست با محنت
که محنت های امریکاست شیطانی
همی شر خو مرامی هست با خفت
 
 
خداوند شفای هر درد است،از بزرگترین درد ها نا آگاهی و تحویل گرفتن شرایط از تحمیل و مکر است.خداوند در قرآن با همه سخن می گوید:هدایت از گمراهی مشخص شده.قد تبین الرشد من الغی فقد استمسک بالعروۀ الوثقی.....
نا آگاهی سبب شده برخی شیعه را مته
نمی‌داند.مربع، ضلعی ترس را بر نوار احساسی نامتقابل از سوی او تکرار می‌کند. آیا؟ نمی‌دانم و کمتر از آنم که پرسش را به ضیافت برتابم. قلعه متروکم به آرای عشق او دروازه گشوده است. پرچم سفید بر بام. نمی‌داند. هر گوشه پس کوچه سپهر وارون آدمیان را در پی ردپایی ٱشنا وجب می‌شمارم.چه رویای محوی :)حتی اگر رنگین‌کمانم را کادر گیرم، ناتوان از اشاره‌ای کوچک در پرتگاهی تاریک، سکوتی پنهان می‌نوازم.می‌نوازم تا آنگاه که نماهایی درهم غالب شود.شاید آین
... این بود که دیگر دست کشیدیم از قبر کندن و شروع کردیم رویشان خاک ریختن . همه را ، همه‌ی زنده‌ها را از قلعه‌چمن کشیدیم بیرون و گفتیم خاک بیاورید ؛ خاک بیاورید . زن‌ها میانِ بالِ پیراهن‌هایشان خاک می‌آوردند و مردها میان توبره‌هایشان ، و بچه‌ها ، اگر مانده بودند ، با کلاه‌هاشان . بعضی جنازه‌ها هنوز انگشت شست پاشان از زیر خاک بیرون بود که ما از خستگی زیاد و از گرسنگی غش کردیم ، بیل‌ها و توبره‌هایمان را انداختیم و کنار مُرده‌ها به حال غش اف
تنها با نگاهی به اطراف متوجه می‌شویم که انسان‌ها با بحران‌های بیشماری دست و پنجه نرم می‌کنند و این همان تفسیر آیه «و خلقنا الانسان فی کبد» است که ما انسان را در رنج آفریدیم؛ بله انسان یعنی همین؛ یعنی همین چگونگی مدیریت رنج هایش که چگونه طنازی کند برای الهش و به زیبایی این رنج ها را مدیریت کند و به ثمر های خوشی برساند٬ ولی انگار برخی نمی خواهند با این رنج ها کنار بیایند به عالم و آدم شکایت دارند و گله می کنند جز منشأ اصلی یعنی خودشان
اما یکی
رفتارهای متفاوتی در بازار بورس وجود دارد که هر کدام ویژگی‌های خاص خود را دارد، در این مقاله می‌خواهیم در مورد مفهوم خارپشت در بازار بورس صحبت کنیم، مفهومی که می‌تواند بازار پیچیده‌ی بورس را برای شما به بازاری بسیار ساده و قابل‌درک تبدیل کند.
 
اما قبل از آنکه به شما این موارد را توضیح دهیم که بهتر تشخیص دهید در بازار بورس خارپشت هستید و یا روباه باید ابتدا با خصوصیات و ویژگی‌های رفتاری هر یک از این حیوانات آشنا شوید.
آیزایا برلین در رسا
من گمشده‌ای دارم، درون خود، بیرون خود، در پهنای این جهان، من گمشده‌ای دارم که می‌جویم و نمی‌یابمش.
در میان جناق سینه‌ام و در میان دشت‌ها کوه‌ها کسی یا چیزی را می‌جویم. کسی یا چیزی که نیست.
درد بریدگی انگشتم را فشار می‌دهم آسوده‌تر از درد گمشدگی‌ست، لحظه‌ای آرام می‌یابم. دردش خسته‌ام می‌کند، دست می‌کشم و باز از نو آغاز می‌شود.... من گمشده‌ای دارم.... کجا بیابمت... در عرصه‌ی جهان خاکی و افلاکی هیچ چیز اغنایم نمی‌کند و من بدنبال آن یگان
یک:
ستاره های عشق در  آسمان ...در آغوش هم ...شادی ...
رسول خدا(ص)... به بعثت رسیده بود ... الله اکبر ...
دو:
می ترسید چنانکه پیچیده درردای خویش بود ...
" پیامبر به پای خیز که دنیا دراتظار توست" ...
                                                          خدای گفت:...
سه:
افزوده ام قلب و زبان و دل خویش را به دین تو ...
اینجاست یوسفا!که تو به عشق من ...ایمان بیاوری!
چهار:
می ترسیدم از تمام شکنجه های گرم قریش!
برده ای بیش نبودم به نام بلال!
چنان بریده از بت های سخ
آسوده دلان را غم شوریده سران نیست
این طایفه را غصه رنج دگران نیست راز دل ما پیش کسی باز مگویید
هر بی بصری با خبر از بی خبران نیست غافل منشینید ز تیمار دل ریش این شیوه پسندیده صاحبنظران نیست ای همسفران باری اگر هست ببندید
این خانه اقامتگه ما رهگذران نیست ما خسته دلان، از بر احباب چو رفتیم چشمی زپی قافله ما، نگران نیست ای بیثمران سرو شما سبز بمانید مقبول ، بجز سرکشی بی هنران نیست در بزم هنر ، اهل سیاست چه نشینند میخانه دگر جایگه، فتنه گران ن
سوره بروج درباره سرگذشت اصحاب اخدود و سرنوشت مومنان به خدا در روز قیامت سخن می‌گوید و به تکذیب‌کنندگان قرآن هشدار به عذاب می‌دهد و در آخر، قرآن را در لوح محفوظ می‌داند. لوحی که تمام اتفاقات عالم، همراه با جزئیات کامل در آن ثبت است و به هیچ وجه قابل تغییر و دگرگونی نیست.
در فضیلت این سوره از پیامبر (ص) نقل شده هر کس سوره بروج را قرائت کند ده برابر روز‌های جمعه و روز‌های عرفه‌ای که درک کرده است به او پاداش داده می‌شود همچنین آن حضرت (ص) به قرا
دلم میخواهد با تمامِ وجود زندگی را نفس بکشم، دلم میخواهد با بند بند وجودم زندگی را به آغوش بگیرم،زندگی یک فرصت فوق العاده است که دلم میخواهد لحظه به لحظه اش را به زیبایی نقاشی کنم،خدای مهربان به من فرصت نفس کشیدن بخشیده است، خدای مهربان و با عظمتم به من فرصت بودن داده است، دلم میخواهد زیبا زندگی کنم... با خیال آسوده و آرام :) 
یا حضرت بقیه لله ارواحنا فداه:
 
یادینده  غم مهلتی تیکنمیشده آسوده اولدیگ بیردم؟
گشدیم بو دنیادن گلدیم یوخونه وجودیمه وردین دم.
نقدر دا گشسین دوباره سن منیمدن با هم بو یرده
اآلله منیم سهمیم بو عالمدن اولسه فقط او بیر دم
حضرت عباسی دءیم تمام دارایی ده اله او بیر دم
داها الله دن هچ ایستمز که تمام عشق هرنه آدم
یا حضرت بقیه لله ارواحنا فداه:
یادینده  غم مهلتی تیکنمیشده آسوده اولدیگ بیردم؟
گشدیم بو دنیادن گلدیم یوخونه وجودیمه وردین دم.
نقدر دا گچسین دوباره سن منیمدن با هم بو یرده
اآلله منیم سهمیم بو عالمدن اولسه فقط او بیر دم
حضرت عباسی دءیم تمام دارایی ده اله او بیر دم
داها الله دن هچ ایستمز که تمام عشق هرنه آدم
امام رضا(علیه السلام):بعضی ازکسانیکه ادعای محبت و دوستی ما اهلبیت رادارند, ضررشان برای شیعیان ما ازدجال بیشتراست.عرض شد:یابن رسول الله! به چه علت؟ فرمودند:به خاطر دوستیشان با دشمنان ما ودشمنیشان با دوستان ما. هرگاه چنین شودحق وباطل درهم آمیخته شوندوامر مشتبه گرددو مؤمن ازمنافق شناخته نمیشود.
امام رضا(علیه السلام):کسیکه به مال حلال اندک راضی بشود, مخارجش سبک میشود, خانواده اش برخوردار میگردند.خداونداورا به درد ودرمان دنیا بینا میکندوا
گفتمان مقاومت، گفتمان جریان مقاومت و انقلابی هست.
معنای ‹مقاومت› این است که انسان یک راهی را انتخاب کند که آن را راه حق می‌داند، راه درست می‌داند و در این راه شروع به حرکت کند و موانع نتواند او را از حرکت در این راه منصرف کند و او را متوقف کند. ۱۳۹۸/۰۳/۱۴
پیوند توییت
ادامه مطلب
«به نام تنها تدبیر کننده عالم»
شانس...!
یکی از خرافات، شانس است که مردم می‌گویند ما شانس نداشتیم یا بد شانس بودیم!
شانس مثل همان حرف دهریون است که می‌گفتند: 
" وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ ۚ وَمَا لَهُمْ بِذَٰلِکَ مِنْ عِلْمٍ ۖ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ" 
"و گفتند: جز همین زندگى دنیایى، زندگى دیگرى نیست، مى‌میریم و زنده مى‌شویم، ما را چیزى جز طبیعت و روزگار نابود
بسم اللهآیت‌الله شیخ محمد مومن قمی فقه‌دانِ توانا و صاحب‌رای یکی دو روز پیش درگذشت. عضو مجلس خبرگان رهبری و عضو دیرینِ شورای نگهبان بود. دروس خارج او از رادیو معارف پخش می‌شد و گاه شنوای آن بودم. بیانی رسا، مسلط و پُرانگیزه داشت.اخیراً مستندی با عنوان "بهتان" از سوی یک شبکه‌ی تلویزیونی وابسته به دولت انگلیس (بی‌بی‌سی فارسی) پخش شد که در آن تهمت نادرستی به آیت‌الله مومن قمی نسبت داده شد. دو نفر از مدعیان روشنفکری دینی (عبدالکریم سروش و محس
به تو فکر می کنم مثل همیشهاینکه چرا این عشق صاعقه وار بر من زد و رفتشکی نیست این عشق ساتر بی احساسی من استمرحم دلی است که سالها خالی بودهتمام رخ جهل و نادانی من استراز سر به مهریست پر از بدنامیدل طوفان زده ام نمی داند به کجا پناه جویدکشتی سوراخ و ساحل نجات دور 
١٣٩٧/٨/١۵
ناشناخته‌ها همیشه باورپذیر تر اند. در هر زمان، بی هیچ محدودیتی در هر قالبی می‌گنجند. با تمام چشم‌ها می‌نگرند، با تمام صداها سخن‌ می‌گویند، از تمام صداها شنیده می‌شوند، از تمام راه‌ها می‌رسند، با تمام راه‌ها دور می‌شوند. و من، تمام این مدت با ناشناخته‌ات زندگی کرده بودم؛ ناشناخته ات را با هزاران چهره، هزاران نام، هزاران هویت مجسم کرده بودم. اشک‌هایش را دیده بودم، و لبخندهایش را، حرف‌هایش را شنیده بودم و این ندانستن، اگرچه
در این پست با سایت معتبر و قدیمی فری بیتکوین آشنا میشوید که چندین سال فعالیت دارد و در تمام این مدت پرداختی منظمی داشته و میتوانید با خیالی آسوده در این سایت فعالیت کنید و بیتکوین رایگان جمع آوری کنید و علاوه بر این در قرعه کشی هفتگی سایت نیز به صورت اتومات شرکت داده میشوید.
ادامه مطلب
صبح یه خانم روی پشت‌بوم ساختمان روبه رویی با گرم‌کن فسفری نرمش می‌کرد. بین نماز ظهر و عصر یک دفعه صدای دهل از تو کوچه اومد. برای دقایق کوتاهی همه از پنجره‌ها تماشا میکردن. احساس می‌کردم اون دو نفر با دهل و سورنا؟ اون پایین آدم‌های بزرگی بودن. یک سری شیرینی محلی سرخ‌شده هم درست کردیم.  این شعر رو دیدم؛
 
دوزخ شرری ز رنج بیهوده‌ی ماست
فردوس دمی ز وقت آسوده‌ی ماست
به عقیده خیام هر کس که در این دنیا بتواند شاد زندگی کند و از زندگیش لذت ببرد، بطور حتم بعد از مرگش نیز در بهشت خواهد بود.زیرا کسی که زندگی شادی داشته باشد به طور طبیعی نه به کسی ظلم می کند و نه تفکرات منفی نسبت به دیگران دارد.
پس دنیا و آخرتش برای او بهشت خواهد بود.بنابراین نباید زندگی را به خود سخت گرفت و به خود وعده فردایی بهتر داد..
گردون نگری ز قد فرسوده ماستجیحون اثری ز اشک پالوده ماستدوزخ شرری ز رنج بیهوده ماستفردوس دمی ز وقت آسوده ماست
گزارشگر در یک «مصاحبه صمیمی و دوستانه» با عنوان «چرا نخبگان نفتی از ایران رفتند؟» از استاد دکتر کامبیز مهدی زاده، شاه داماد آقای روحانی که حالا رییس کارگروه معاونت علمی و فناوری رییس جمهور است می پرسد کدام کشور الان در نفت سرآمد است.
و آقا داماد جواب می دهد آمریکا. در آنجا شرکت های بزرگی هستند مثل «وست تگزاس اینترمدیت» و ....
استاد مهدی زاده، شاه داماد عزیز، اما نمی داند وست تگزاس اینتر مدیت اسم یک شرکت نیست و اسم یک نوع نفت سبک است که در تگزاس

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها